♥☆منتظــر مـهـدی☆♥
او خواهد امــــد
نظرات شما عزیزان:
مدعي دوستي و مهر شديدي که به هر شعر جديدي ،
ز هجران و غمم ناله سرايي ، تو کجايي ؟
تو که يک عمر سرودي « تو کجايي ؟ » تو کجايي ؟
باز گويي که مگر کاستي اي بُد ز امامت ، ز هدايت ، ز محبت ،
ز غمخوارگي و مهر و عطوفت
تو پنداشته اي هيچ کسي دل نگران تو نبوده ؟
چه کسي قلب تو را سوي خداي تو کشانده ؟
چه کسي در پي هر غصه ي تو اشک چکانده ؟
چه کسي دست تو را در پس هر رنج گرفته ؟
چه کسي راه به روي تو گشوده ؟
چه خطرها به دعايم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدي و يار به قلب تو نظر کرد ...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتي ...
تو کجايي !؟ و اي کاش بيايي!
هر زمان خواهش دل با نظر يار يکي بود ، تو بودي ...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتي ، تو نماندي .
خواهش نفس شده يار و خدايت ،
و همين است که تاثير نبخشند به دعايت ،
و به آفاق نبردند صدايت
و غريب است امامت
من که هستم ،
تو کجايي ؟
تو خودت ! کاش بيايي
به خودت کاش بيايي ... !
آقا کمک کن تا بشناسیمت
De$ign | کافه حجاب |